loading...
صبر تنهایی
لایو بازدید : 17 سه شنبه 30 مهر 1392 نظرات (0)

نکاتی پیرامون جایگاه پدر و اهمیت آن در سینما

«به نام پدر»

رابطه بین پدر و فرزند به تنهایی و در غیاب حضور مادر در فیلم‌های سینمایی چگونه به تصویر کشیده شده؟ چرا در آثار سینمایی همیشه این موقعیت خاص نوعی بحرانِ عاطفی شکل می‌دهد و شرایطی دراماتیک به وجود می‌آورد؟ آیا فقدان حضور مادر نقشی در کمبود عاطفه در پرورش فرزند بوجود نمی‌آورد؟پدر تا کجا می‌تواند به تنهایی مهر مادری را جبران کند و اصولا نبود مادر چه تاثیری بر خود پدر نسبت به نگرشش در تعلیم فرزند می‌گذارد؟شیوه‌های رفتاری پدر چه تمایز به خصوصی نسبت به اصول تربیتی مادر دارد؟پدر در نقش و جایگاهش قرار است در تربیت فرزند چه چیزهایی را به او بیاموزد؟ چرا دیواری بین پدر و فرزند در ابتدا حایل است و نیت پدر در چشم فرزند در نگاه نخست خیر نمی‌آید و فرزند در مقابل فرامین پدر مقاومت می‌کند؟چرا در انتها همین غیر منعطف بودن و خشونت ِ کلامی و رفتاری پدر گاه به شیرینی رابطه‌ی بین آن‌ها می‌انجامد و اتفاقا همین تنبیه و مجازات‌ها علاقه بین آن‌ها را دو چندان می‌کند؟ این سوال‌ها و چندین پرسش دیگر همواره ذهن مخاطب را در برابر آثاری که رابطه‌ی پدر و فرزندی را نشان می‌دهد به چالش ‌کشیده. می‌توان سوال‌های بسیاری را به این لیست اضافه کرد و بیشتر در پی چرایی و چگونگی اعمال و رفتار پدر بود. این نوشته می‌کوشد ابعاد پیچیده و چند وجهی شخصیت پدر در قبال فرزند که موجب بلوغ فکری فرزند می شود را تشریح کند وگرنه در تاریخ سینما هستند پدرهایی بی مسئولیت و ظالم که با به جای گذاشتن یادی چرک و ننگین از خود در خاطرات فرزند،حال و آینده‌ی بچه‌شان را تباه کرده‌اند به طور مثال در فیلم از هم گسیختگی(تونی کای،2011) فضای مسمومی که پدر برای فرزندش ایجاد کرده زندگی دختر و نوه‌اش را به سیاهی کامل کشانده و نابود کرده است. در فیلم پسری با دوچرخه(برادران داردن،2011) قصه‌ی پسر بچه‌ای عاصی و یاغی روایت می‌شود که خشم و غیظ غیر قابل مهار موجود در رفتارش ارتباط مستقیمی با پدر بی‌وجدان و بی‌مسئولیتی دارد که او را رها کرده. آندری زویاگینتسف در فیلم النا(2011) رابطه پدر و دختری را به تصویر می‌کشد که سرمای بینشان ملموس و دافعه‌برانگیز است یا در فیلم درخشش(استنلی کوبریک،1980) داستان پدر روان‌پریشی تعریف می‌شود که این بار در هیبت یک جک نیکلسونِ ترسناکْ کمر به قتل فرزند و همسر خود بسته.در جو قاتل(ویلیام فردکین،2011) فیلم در فضایی می‌گذرد که مملو از خشونت و مشنگی است.کاراکترهایی خود آزار و دیگر آزار در کنار هم زندگی می‌کنند و پدر خانواده هم یکی از این دیوانگان ِسادیست این جمع است.می‌توان نام فیلم‌هایی که در آن پدر به جای تجسم مهربانی و مقاومت در زندگی تصویر هیولایی دهشتناک را برای فرزندْ رقم زده بیشتر ادامه داد اما هدف این نوشته همان‌‌طور که اشاره شد بیشتر تاکید بر پدرهایی با ویژگی‌های مثبت است نه منفی.

جایگاه مادر به واسطه‌ی برخورداری از ویژگی بی‌بدیل عطوفت و محبت که به هیچ وجه با عقل و منطق سازگاری ندارد همیشه بستری دراماتیک برای فیلمسازان فراهم کرده تا بتوانند جایگاه مادر را به خاطر ویژگی‌های منحصر به فردش راحت‌تر به تصویر بکشند چرا که آنچه که بیشتر از همه چیز می‌تواند بر ذهن تماشاگر تاثیر بگذارد احساسات است که خصوصیات یک مادر ابزاری ساده و موثر برای یک کارگردان ایجاد می‌کند تا از آن برای رسیدن به این مقصود بهره ببرد.اما موقعیت پدر در آثار نمایشی به کل متفاوت از جایگاه مادر محسوب می‌شود.پدر به واسطه حضور مقتدارنه و زمختش در کانون خانواده بیشتر در نقش یک حامی و به طور کل سرپرست شناسانده می شود پس به خاطر حفظ جایگاهش و جلوگیری از خدشه وارد شدن به آتوریته و قدرت پنهانش همواره کوشیده محبت و عشق خود را به فرزند نه از راه مستقیم و برونی بلکه از طریق علاقه و عشقی عملی به اثبات برساند.ابراز عشق کلامی برای پدر نوعی تهدید در شکستن جبروت و موقعیت الگوساز خود است که در بیشتر آثار سینمایی فرو ریزی این احساسات در مقابل فرزند اکثرا در لحظات اوج فیلم یا بخش‌های پایانی اثر رُخ می‌دهد یعنی این نوع برانگیختگی احساسی که در ظاهر پدر اتفاق می‌افتد موقعیتی ناب و نایاب برای فیلمساز فراهم می‌کند که این بار بر خلاف ظاهر همیشگیِ نقش پدر که کاراکترش سرشار از کاریزما و جذبه است به شمایلی رمانتیک در شخصیت او دست پیدا کند و بُعد‌های شخصیتی جایگاه پدر را بیشتر کشف کند.هنگامی که آن ظاهر خشن و با اراده‌ی پدر که قدرت و تحکم در آن موج می‌زند پوسته بیرونی‌اش بشکند و نیت پدر آشکار شود؛هنگامی که فیلمساز گریه‌های نهان پدر را عیان کند و زمانی که کارگردان مهر پدرانه را از وجه عملی به عرصه کلامی بکشاند آن وقت است که می‌توان گفت شخصیت چند وجهی یک پدر در یک اثر سینمایی می‌تواند چه کارکرد فوق‌العاده و مهمی از خود بروز دهد.خلق چنین لحظه‌هایی در آثار سینمایی می‌تواند موقعیتی دراماتیک خلق کند چرا که غرور پدر که همیشه به عنوان وسیله‌ای جهت پیشبرد خانواده در حرکت به مسیر دلخواه خویش است در لحظات عاطفی می‌شکند و پدر، تنهایی و سیرت درونش بیشتر عریان می شود و این فروپاشی در ظاهر ِخشن پدرانه، عاطفه و عشق را بیشتر آشکار می‌کند در نتیجه علاوه بر غلیان احساسات مخاطب، صحنه‌ای حماسی در مقابل چشمان فرزند و تماشاگر به وجود می‌آید.پس شاید بتوان این گونه نتیجه‌گیری کرد که نمایش احساسات یک پدر و اشک‌های او می‌تواند تاثیری به مراتب بیشتر بر مخاطب بگذارد نسبت به تصویر کشیدن گریه کردن مادر که به واسطه ویژگی‌های طبیعی و ذاتی‌اش چیزی عجیب به نظر نمی‌رسد.اصولا فروپاشی احساسی پدر بیشتر از این که ناشی از یک ویژگی ذاتی و طبیعی باشد دلیلی از رنج و بار عاطفی موقعیت ایجاد شده برای اوست. کشف زیرلایه‌های کاراکتر پدر بیشتر اوقات در موقعیت‌هایی بغرنج شکل می‌گیرد و پازل این تصویر شکوهمند ذره‌ذره در مقابل چشمان فرزند و تماشاگر تکمیل می‌شود. پدر در رابطه با فرزند همیشه سعی در ایفای نقش یک حامی را دارد پشتیبانی که در شرایط بحرانی با حضورش دلگرمی فرزند می‌شود، پشت فرزندش می‌ایستد.پدر ایستادگی را می‌آموزاند؛مقاومت در شرایط سخت را؛ اینکه به جای دادن ماهی به فرزند باید به او ماهی‌گیری آموخت.با ذکر ویژگی‌های مثبت پدرانه در چند فیلم سعی می‌کنم بیشتر به ابعاد شخصیتی یک پدر در آثار سینمایی در مواجهه با فرزندانش بپردازم.

در فیلم من سام هستم(جسی نلسون،2001) پدری به تصویر ‌کشیده می‌شود که به خاطر معلولیت ذهنی‌اش قادر به نگهداری فرزند نیست او متهم به این است که در جایگاه یک پدر نمی‌تواند نقش یک پناهگاه ِ امن را برای دخترش ایفا کند.اما چه چیزی به غیر از بازی شگفت شون پن در نقش پدر، ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟شون پن حتی توانایی این را ندارد که بتواند یک کار ساده را انجام دهد و شغل و درآمدی داشته باشد چه برسد به تعلیم قواعد و قوانین اجتماعی- اخلاقی. اما چرا رابطه‌‌‌ی شون پن و دخترش را دوست داریم و دلمان می‌خواهد به هر قیمتی این پدر و دختر در کنار هم زندگی کنند؟ جسی نلسون پدری را نشان می‌دهد که ویژگی رهبری و عملگرا بودن در زندگی را به خاطر عقب‌ماندگی ذهنی ندارد.خصوصیاتی که می‌تواند تشخص جایگاه پدر را نشان دهد. کشش در ایجاد رابطۀ بین این پدر و دختر گرچه حائز هیچ کدام از انواع مسئولیت‌های پدرانه برای تربیت فرزند نیست اما واجد همان عشق و شور پدرانه در بزرگ کردن فرزند است.نکته‌ای که در هیچ یک از قوانین رسمی دادگاه‌ها به آن اشاره نشده و نوعی قانون نانوشته محسوب می‌شود. در فیلم در جستجوی شادی(گابریل موچینو،2006) ویل اسمیت نقش پدر در به در و خانه به دوشی را ایفا می‌کند که می‌کوشد حتی سخت‌ترین شرایط را هم چون نمایشی برای فرزندش تبدیل به داستانی فانتزی کند و برایش این قصه خیالی را در فضایی مصیبت‌بار بازی کند .این گونه می شود که بهانه شب بیرون خوابیدن و بی‌خانمانی، دایناسورهایی هستند که وحشیانه حمله کرده‌اند پس باید برای حفظ جان به گوشه‌ای از شهر پناه برد و شب را صبح کرد.در فیلم زندگی زیباست(روبرتو بنینی،1997) پدر دقیقا همان کاری را برای فرزندش در شرایط سخت و مرگبار انجام می‌دهد که ویل اسمیت در فیلم مذکور انجام داد؛ لحظه پایانی و مرگ پدر در زندگی زیباست همچون یک سمفونی باشکوه در مقابل چشمان فرزند اجرا می‌شود.پدر می‌داند که فرزندش طاقت دیدن این صحنه ی غم‌انگیز را ندارد پس لحظات آخر زندگی را هم مثل تمام طول فیلم برای او نقش بازی می‌کند و موقعیت ایجاد شده را برای او تغییر می‌دهد و زندگی چرک و خونین واقعی را با عشقی پدرانه تبدیل به فیلمی پرشور و کمدی می‌کند.روبرتو بنینی در زندگی زیباست تصویری بسیار پرشکوه و ایده‌آل از شمایل یک پدر ارائه می‌دهد. استیون دالدری در فیلم گوش‌خراش و فوق‌العاده نزدیک(2011) از تام هنکس پدری می‌سازد که با مرگش معمایی برای فرزندش طراحی کرده.مسیر کشف این معما همان شکوفایی و بلوغ فرزند است.پسر در این فیلم به پدرش همچون الهه‌ای اعتقاد دارد و هرچه که او گفته را توشه راه قرار می‌دهد و دل به دریا می‌زند.پدر مُرده اما حضور او در ذهن پسر انقدر سایه افکنده که انگار تجسم فیزیکی هم دارد.پدر در کل، تصویر یک الگوی بی‌نقص را در ذهن فرزند می‌سازد.او همچون رهبری کاریزماتیک در زندگی فرامین و اخلاق و کردارش به چشم فرزند نیک می‌آید و فرزند با تمام وجود تلاش می‌کند تا مقلد او باشد.ترمه در فیلم جدایی نادر از سیمین(اصغر فرهادی،2011) رابطه‌ای تنگاتنگ و گرم با پدرش دارد و بسیار تحت تاثیر اوست.صحنه درخشان پمپ بنزین و سکانس کلیدی درس پرسیدن پدر از دختر تاکید بر نقش پدر به عنوان یک معلم در زندگی را دارد.پدر مفاهیم غلط تثبیت شده در کتاب‌ها را زیر سوال می‌برد و به دخترش می‌آموزد که چگونه باید در جامعه حقش را بگیرد. پدر نادر،پیرمردی فرتوت و مبتلا به بیماری آلزایمر نمایش داده می‌شود که عاملی اساسی برای فرزندش در عدم مهاجرت به کشوری خارجی است.اصغر فرهادی پدر را نمادی از آب و خاک و میراث فرزند نشان می‌دهد که دل کندن از آن برای او امکان‌پذیر نیست. در فیلم زیبا و بدیع جانوران حیات وحش جنوب(بنت زیتلین،2012) این بار هم پدر در غیاب حضور مادر که انگار به ابدیت پیوسته پایگاهی غیرقابل جایگزین برای دخترش دارد.دختری که در شرایطی غیر قابل باور زندگی می‌کند.در محیطی بدوی و خشن که خشم طبیعت هم زندگی‌شان را فرا گرفته چشم و گوشش به جایگاه پدر است.آدم‌های فیلم مدرنیته را تهدیدی برای زندگی خود می‌دانند و به هیچ وجه راضی به خروج از منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنند نیستند.دختر در فیلم در کنار دنیای واقعی در فضایی سورئال از حیواناتی وحشی می‌ترسد.پدر به او با خشمْ مهر را می‌آموزد.ایستادگی و مقاومت در هر شرایطی را. اینکه چگونه در موقعیتی بحرانی بتوانیم خود را زنده نگه داریم و از مهلکه بگریزیم؛ درست شبیه همان تصویر الگوساز پدر و تعالیمش که آندری زویاگینتسف در فیلم شگفت بازگشت(2003) به تصویر کشید.یکی از برادران فیلم، مطیع بی‌چون و چرای پدر می‌شود و گوش به فرمان اوست اما دیگری اطاعت و احترام بیش از حد به پدر را خطری برای غرور و استقلال خود می‌بیند.آیا واقعا دنباله‌روی از دستورات پدر خدشه‌ای به فردیت شخص و ضربه‌ای به منیت و غرور اوست؟پدری که زویاگینتسف در فیلم بازگشت به تصور می‌کشد گرچه مدتی در دنیای فرزندانش غایب بوده و ظاهری خشن و غیر‌ منعطف دارد اما شخصیت او پر از رمز و راز نامکشوف است.او انگار افقی را می‌بیند که فرزندانش،میدان دیدشان ناتوان از رویت آن است.او قرار است پسرانش را آگاهانه در مسیر مشکلاتی سخت قرار دهد؛به آن‌ها میان‌بُرهایی برای گریز از مشکلات بیاموزاند و در هزار‌توهای زندگی،آن‌ها را با تجربیات بدست آمده‌شان تنها بگذارد تا راهشان را همچنان ادامه دهند. پدران قرار است از خود میراثی به جای بگذارند که فرزندان در ادامه راه از این گنجینه استفاده کنند. در پایان فیلم جانوران حیات وحش جنوب دختر دیگر از کابوس حیوانات غول‌پیکر دنیای جلوی چشمانش به واسطه حضور پدر و تعلیمات او نمی‌ترسد و بر ترس مرگ پدر هم فائق می‌آید.برادران فیلم بازگشت تنها با تأسی از رفتار پدر و کارهایی که در مواقع بحرانی و خاص انجام می‌داد می‌توانند پس از مرگ پدر از آن جزیره زیبا و سحرانگیز جان سالم به در ببرند.انسان در کانون خانواده است که بزرگ می‌شود،تجربه کسب می‌کند و به بلوغ می‌رسد. پدر در این نهاد نقشی اساسی برای فرزند دارد.پدر در چنین فیلم‌هایی از دیگاه کودک چون الهه‌ای می‌نماید که اعمال و رفتارش الگو می‌سازد.فرزندان ادامه‌ دهندگان راه پدرانشان هستند.آن‌ها راه ناتمام پدرانشان را تکمیل می‌کنند و تجربه و توشه مسیرشان همان اندوخته‌ای است که از پدر به ارث برده‌اند.فرزند از پدر می‌آموزد که برای زندگی چگونه در شرایط سخت باید «مرد عمل» بود،مشکلات را طاقت آورد و با تمام وجود به جنگ آن‌ها رفت.               

منبع: سایت ماهنامه‌ی فیلم،نقد خوانندگان

http://www.film-magazine.com/reviews/world/319/



تی شرت محرم طرح عرشیا

تی شرت محرم طرح عرشیا

خرید تی شرت محرم

تی شرت محرم (طرح عرشیان)

تی شرت محرم، یک تیشرت فوق العاده شیک و زیبا

برای آقایان خوش سلیقه و عزاداران واقعی ...

با کیفیت استثنایی و چاپ عالی

برای اولین بار در ایران


با خرید تی شرت محرم به عزاداری امسال متفاوت ظاهر شوید

تیشرت محرم طرح جدید عرشیا

خرید پستی تی شرت محرم طرح عرشیا


قیمت : 29000 تومان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 96
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 26
  • بازدید ماه : 84
  • بازدید سال : 276
  • بازدید کلی : 5,096